ابن همام
اِبْنِ هُمام، ابوعبدالله کمالالدین محمد بن عبدالواحد سیواسی (ح 790-861 ق / 1388-1457 م)، فقیه و عالِم جامع الاطراف حنفی. پدرش همامالدین عبدالواحد قاضی سیواس بود که در قاهره و اسکندریه نیز مناصبی یافت. مادر ابنهمان دختر قاضی اسکندریه بود (نک : ابن امیر حاج، 1 / 5). او در اسکندریه به دنیا آمد (سخاوی، الضوء، 8 / 127) و نزد پدر و سایر علمای آنجا درس خواند (لکنوی، 180) و در حدود 10 سالگی پدر را از دست داد و کفالتش را جدهاش برعهده گرفت. ابنهمام همراه او به قاهره رفت و در آنجا قرائت را از شهابالدین هیثمی و شمسالدین زراتیتی فرا گرفت و مختصر قُدوری، مفصل زمخشری و الفیه را حفظ کرد و به همراه جدهاش به اسکندریه بازگشت. وی پس از درنگی در آنجا که به دور از تحصیل علم نبود (نک : ابنهمام، 1 / 6- 7؛ سخاوی، همانجا)، به قاهره بازگشت و در رشتههای گوناگون علمی چون منطق، اصول، تفسیر، تصوف، هندسه، شعر و ادب و احتمالاً موسیقی و طب و به خصوص فقه و کلام دانش آموخت. برجستهترین استادان او در این دوران کمالالدین شمنی، شمسالدین بوصیری، حفید ابن مرزوق و بدرالدین آقسرایی بودند (همانجا). در 813 ق / 1410 م ابوالولید ابنشحنه به قاهره وارد شد و ابنهمام ملازم او گشت. در 814 ق ابنهمام با وی به حلب رفت و تا هنگام مرگ ابنشحنه با او بود (سخاوی، همان، 8 / 128؛ سیوطی، 1 / 166). او پس از 818 ق مدتی تجرد گزید و با شیخ زینالدین خوافی صوفی همراه شد و با او به بیتالمقدس رفت (تمیمی، 2 / 780). وی بعد از بازگشت به قاهره به تدریس فقه در قبۀ منصوریه گمارده شد (همانجا). در 829 ق / 1426 م ملک اشرف بَرسبای او را به استادی مدرسۀ اشرفیه گمارد، اما پس از واقعهای در 833 ق / 1430 م ابنهمام از منصب خویش کناره گرفت و به باب القرافه و سس به طُرا رفت و عزلت گزید. پس از مرگ بدرالدین حسن قدسی در 847 ق / 1443 م او به شیخ الشیوخی خانقاه شیخونیه انتخاب شد (سخاوی، همان، 8 / 130؛ ابنایاس، 2 / 340؛ تمیمی، همانجا). ابنهمام در اواخر عمر به قصد مجاورت به مکه رفت (ابن تغری بردی، 16 / 187)، ولی به سبب ضعف بنیه در 860 ق / 1456 م به قاهره بازگشت (همانجا؛ سخاوی، همان، 8 / 132) و یک سال بعد در همانجا درگذشت (همانجا؛ تمیمی، 2 / 781). سخاوی (همان، 8 / 129) و سیوطی (1 / 166) فهرستی از مشایخ او به دست دادهاند که مشهورترین آنان ابنحجر عسقلانی است. از برجستهترین شاگردان ابنهمام میتوان از سخاوی ( الاعلان، 29)، ابن امیر حاج حلبی، محمد بن محمد بن شحنه و ابنقطلوبغا نام برد (لکنوی، 181). ابنهمام احاطۀ خاصی به فقه حنفی داشت، با اینهمه گاه برخلاف مذهب حنفی و حتی مذاهب چهارگانه نظر میداد (مراغی، 3 / 38). از دیگر خصوصیات وی میتوان از آگاهی او به رشتههای مختلف علوم آن زمان و اطلاعش بر زبانهای فارسی و ترکی یاد کرد (سخاوی، الضوء، 8 / 131).
ابنهمام شعر نیز میسرود و سخاوی (همان، 8 / 132) و تمیمی (2 / 781) چند بیت از اشعار او را نقل کردهاند. بسیاری از شعرای معاصرش ازجمله شهابالدین منصوری او را مدح گفتهاند (سیوطی، 1 / 168- 169؛ تمیمی، 2 / 781-782).
آثـار
الف ـ چاپی
1. الاجوبة المرضیة عما اورده کمالالدین بن الهمام علی المستدلین بثبوت سُنّة المغرب القبلیة، که در 1336 ق در دمشق منتشر شده است؛ 2. اعراب قوله (ص) کلمتان خفیفتان علی اللسان، که به کوشش قحطان عبدالرحمن دوری در 1980 م در بغداد به چاپ رسیده است؛ 3. التحریر فی اصول الفقه یا التحریر الجامع بین اصطلاحی الحنفیة و الشافعیة، این اثر همراه با شرح آن از شاگردش ابن امیر حاج با عنوان التقریر و التحبیر در 1316 ق و 1351 ق در مصر به چاپ رسیده است؛ 4. زاد الفقیر در فروع فقه حنفی که به گفتۀ زرکلی (6 / 255) چاپ شده است. بر این کتاب سه شرح توسط عبدالرحیم منشاوی، تاجالدین عبدالوهاب همامی با عنوان نزهة البصیر لحَلّ زاد الفقیر و محمد بن عبداللـه تمر تاشی با عنوان اعانة الحقیر لزاد الفقیر نوشته شده است (نک : حاجی خلیفه، 1 / 946؛ آلوارت، IV / 145؛ قس: GAL, II / 99)؛ 5. فتح القدیر للعاجز الفقیر، از متون مهم فقه حنفی که شرحی است بر الهدایۀ برهانالدین مرغینانی. وی در 829 ق همزمان با اقراء الهدایة به این شرح دست یازیده است (ابنهمام، 1 / 3)، اما موفق به اتمام آن نشده و تا بخش مربوط به وکالت را شرح کرده است. این کتاب ابتدا در 1292 ق / 1875 م در لکهنو همراه تکلمۀ آن نتایج الافکار اثر شمسالدین قاضیزاده به چاپ سنگی رسیده و سپس در 1319 ق در مصر با تکلمۀ قاضیزاده و چند کتاب دیگر چاپ شده است؛ 6. المسایرة فی العقائد المنجیة فی الآخرة در عقاید که یکبار در 1904 م در دهلی و بار دیگر همراه با شرح کمالالدین ابنابی شریف موسوم به المسامرة و حواشی ابنقطلوبغا در 1317 ق در بولاق مصر و سپس بهطور جداگانه در 1347 ق در مصر به چاپ رسیده است.
ب ـ خطی
1. الاصول المنیفة للامام ابی حنیفة، که گفتهاند توسط ابنهمام تألیف شده و دو نسخه از آن موجود است (ازهریه، 3 / 96)؛ 2. اقتداء الحنفیة بالشافعیة، که به گفتۀ بروکلمان نسخهای از آن در کتابخانۀ آصفیه وجود دارد (GAL, S, I / 92)؛ 3. عقیدة، که نسخهای از آن در کتابخانۀ گوتا نگهداری میشود (پرچ، شم 652(3))؛ 4. فواتح الافکار فی شرح لمعات الانوار که شرحی است بر مقدمۀ او در علم تشریح که نسخهای از آن در برلین یافت میشود ( آلوارت، شم 6252).
مآخذ
ابن امیر حاج، محمد بن محمد، التفریر و التحبیر، 1316 ق؛ ابنایاس، محمد بن احمد، بدائع الزهور، به کوشش محمد مصطفی، قاهره، 1404 ق / 1984 م؛ ابن تغری بردی، النجوم؛ ابنهمام، محمد بن عبدالواحد، فتح القدیر، مصر، 1319 ق؛ ازهریه، فهرست؛ تمیمی، تقیالدین بن عبدالقادر، التراجم السنیة، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز؛ حاجی خلیفه، کشف؛ زرکلی، اعلام؛ سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، الاعلان بالتوبیخ، به کوشش فرانتس روزنتال، ترجمۀ مقدمه از صالح احمد، بغداد، 1382 ق؛ همو، الضوء اللامع، قاهره، 1354 ق / 1964 م؛ سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1384 ق / 1964 م؛ لکنوی، محمد عبدالحی، الفوائد البهیة، بیروت، 1324 ق؛ مراغی، عبداللـه مصطفی، الفتح المبین، بیروت، 1974 م؛ نیز:
Ahlwardt; GAL; GAL, S; pertsch.